ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه
های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پر شوکت من
ای با تو من گشته بسیار در کوچه های بزرگ نجابت
ظاهر نه بن بست عابر فریبنده ی استجابت
در کوچه های سرور و غم راستینی که مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه های نوازش
در کوچه های چه شبهای بسیارتا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه های مه آلود بس گفت و گو ها بی هیچ از لذت خواب
گفتن
در کوچه های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز می ماند
افسون پاک منش پیش می راند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دور دستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره ست
روشنترین همنشین شب غربت تو ؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیه گاه و پناه غمگین ترین لحظه های کنون بی نگاهت
تهی مانده از نور
در کوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچه های چه شبها که اکنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره ست
که شب فروز تو خورشید پاره ست ؟
اخوان ثالث
بسیار زیبا بود
شعر زیبایی بود ولی خوندن بعضی قسمتهاش کمی مشکل بود.
آیین همیشه می گه اخوان از اونهایی که شعرشو خودش از همه بدتر می خونه . البته این از نظر من زیاد درست نیست . ولی بهش نمی گم . ولی من چون با شعرهای اخوان اوج می گیرم و پرواز می کنم ، خیلی از خوندن شعراش (اگه بلند بخونم که فبها المراد) کیفور میشم . البته این جملات منکر مشکل بودن شعرهای اون نیست .
چقدر لطیف ، زیبا و تاثیر گذار بود.