شاید این داستان رو قبلا گفته باشم . ولی ذکر دوبارش خالی از لطف نیست . با اینکه تو یه ساختمون هستیم و یه جا کار می کنیم دیگه خیلی وقته که دو سه ماه یه دفعه می بینمش . اون هم تصادفی . یه موقعی خیلی با هم جیک و پوک داشتیم . یه قرار هایی برای مسافرت گذاشته بودیم . باهم سفر کاشون و مشهد اردهال رفتیم . باهم شیراز ، تخت جمشید و پاسارگاد رفتیم . با هم کرمانشاه رو از سر تا تهشو رفتیم . با هم تبریز را از بالا تا کلیبر و از پایین تا تکاب رفتیم و در آخر هم با هم اصفهان رفتیم . تو سفر اصفهان دیگه حال و هواش کلا عوض شده بود . خیر سرش می خواست درویش مسلک بشه . یه نفر از بچه های اداره که به نظرم "ام الفتنه" بود و با تمام زرنگیش یه جورایی بچه ها رو تو راه و روش خودش آورده بود ، خیلی تو این جریان نقش داشت . می گفت یه استادی دارن و تو مترو باهاش آشنا شدن . می گفت استاد از خارج اومده و تمام رفاهیاتشو ول کرده و شده یه کشاورز تو شهر ری . رفیقمون که دربست مرید مسلکش شده بود ، غذاش شده بود یه مقدار بادوم و نهایتش تخم مرغ پخته . لباساش هم که زار می زد به تنش و همه جوره شده بود رنگ و رو رفته . می گفت استاد میگه ازدواج به درد هر کسی نمی خوره و خودشو جز اون بدرد نخوراش می دونست . می گفت از موبایل بیزارم . چون استاد میگه . از ده تا حرفش یازده تاش شده بود استاد میگه . خلاصه این ام الفتنه کار خودش رو کرده بود . یه روز رفتم ببینم این استاد کیه . دیدمش . آدم بدی به نظر نمی رسید . ولی اون چیزایی هم که راجع بهش می گفت نبود . بی خیال شدم . ضمن اینکه همیشه هم به درست نسبت به ام الفتنه بد بین بودم . چون معمولا از خیلی چیزای دیگرون خبر دارم ، می دونستم که همچینم به مادیات بی اعتنا نیست و زمین و مغازه و ... خرید و فروش می کنه . گذشت . اخیرا این رفیقمونو دیدم . دیدم کت روشن و نویی پوشیده . به خودش ای رسیده . جالب بود تو دستش موبایل بود و ازدواج که می گفتی نیشش تا اون ور سرش وا می شد . گفتم پس آرمانهای استاد چی شد ؟ زد خودشو به کوچه علی چپ . البته دیگه برام مهم نبود . اگرچه سخت بود . ولی خیلی وقت بود فراموشش کرده بودم...
سلام دوست من
همون طور که میدونی یکی از راه های بالا بردن بازدید وبلاگ لینک قرار دادن پس اگه امکان داره من رو با نام دنیای ماهواره ودانلود لینک قرار دهید بعد به وب www.takbarg1.blogsky.com یه سر بزنید وبه من بگین شما رو با چه عنوانی لینک کنم
تشکر
حتما یه سر به ما بزن پشیمون نمیشی
من زیاد تو قید و بند تعداد زیاد نیستم . کیفیت به کمیت ارجحیت داره.
سلام دوست من
وبلاگ خوب و پر محتوایی داری
من خیلی دوست دارم آدرس وبلاگ شما رو در لینک باکسم قرار بدم . اگه شما هم مایل بودی بعد از قرار دادن لینک باکس من داخل وبلاگت از طریق ارتباط با ما در سایت http://nbox.66ghz.com/ آدرس وبلاگت رو بفرست تا لینک شما رو داخل لینک باکس قرار بدم. اگه سوالی داشتی هم میتونی یا ایمیل بزنی یا همون جا بپرسی .
اینجوری هم بازدید شما بیشتر میشه و هم افراد بیشتری میتونن از مطالب شما بهره مند بشن
موفق باشی
به این جور آدمها میگن جو گیر
دقیقا
بدم جوگیر بود بنده خدا