شکنجه های زندگی زیاد می شود
سکوت این لبان بسته، داد می شود
چه زخمها به اسم عشق بر دلم نشست
تیر کشیده درد، کز تو یاد می شود
کتاب انتقام را مرور کرده دل
لحظه ی امتحان چه بی سواد می شود!
دشمن من فقط تو نیستی، تو نیستی
از چپ و راست با دلم عناد می شود
چه تلخ گِل گرفته شد دهان آینه
سنگ در اجتماع ما نماد می شود
منجی اگر چه در مقام حرف منجی است
وقت عمل، اسیر گردباد می شود
جواب این عریضه را نمی دهد خدا
به ما رسید، لنگ یک مداد می شود
از استخوان پوک من قلم تراش داد
مُرکبش دچار انجماد می شود
به مرگ راضی ام، بهشت جای دیگریست
به یک دروغ دیگر اعتماد می شود
بیشتر از همه کسی برای من گریست
که از وصیتم به خنده شاد می شود
به گورکن همینکه قول سکه می دهی
غبغب قبر بی درنگ باد می شود
بلند شو به عرش، تازیانه حد بزن
که مرد، زیر زندگی فساد می شود ...
افشین مقدم
آ..من اولین باره که دید میزنم این پیج شوما رو ..اما اما...
خیلی بامزه و خوشمزه و ب دل بشین بود این پست خیلی.. باور کن به بیماریه دروغگویی مبتلا نیستم....
ممنون. لطف فرمودید
سلام به انوشیروان عزیز
خوبی
ممنون که توی بود و نبودم میای بهم سر می زنی
این مصرع جالب بود
به ما رسیدُلنگ یک مداد می شود.
اومدم بگم من برگشتم
زود به زود میام که بهت سر بزنم
ممنون . برقرار باشید
کتاب انتقام را مرور کرده دل
لحظه ی امتحان چه بی سواد می شود!
ازین بیت خیلی خوشم اومد
کشته می شود دانه انتقام
در بیشه خشکیده روح افتاده در دام
این بیشه خالی از نفرت
لبریز از گل های رهایی می شود
قشنگ بود خیلی ........دیگه به ما سر نمیزنی دوست قدیمی؟؟؟؟؟؟؟؟
اینهمه سر!
چه زود فراموش میشی.......... منم بارون یادتونه ؟اگه نیست هیچی دیگه ....................
سلام
باز وزن و قافیه رو رعایت نکردم، استاد؟
شعرای جالبی می فرستید آقای کچل....
به ضرورت شعر گفتم کچل . من که کچل نیستم؟!؟
ما که با حس نبودت ساختیم .........
دل به تنهایی دوباره باختیم .........
فرقمان بسیار بود ای مهربان
شاید از عمق زمین تا آسمان ............
شاید از عمق زمین تا زیر زمین!
سلام اپم
اپم بیا
دونم نیا
ممنون............ اتفاقا هلومون کم بود گلابیم نداریم ولی سیب آره ماشاله خوب بود حیف در دسترس نیستید وگرنه تقدیم میکردیم ............
باغهاتان میوه باران باد
سلام آپم قدم رنجه کنید منتظر پاسخ شعریم ..............
آمدم