پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

سفری دیگر

کلی مطلب تو ذهنم بود که می خواستم راجع بهش بنویسم . از سفرنامه یزد تا رفتن به زیارتگاه های چک چک و پیر نارکی تو اون بیابون بی آب و علف یزد . باورتون نمیشه که اصلاً وقت نکردم . الان هم که دارم می نویسم عازم سفر به کرمانشاه هستم و دارم تند تند می نویسم تا برم فرودگاه . ایشاللا تا 4 شنبه بر می گردم . البته یه خبر خوب هم اینکه گویا کارهای پایان نامم داره ردیف میشه . از دانشگاه امروز بهم زنگ زدن . باید خودم رو آماده دفاع کنم تا آخر هفته بعد . جالبه امروز کله سحر به آیین زنگ زدم . اونم تو سفر بود . می دونین که رو مخه . هر چی گفتم خبرت کجایی پیچوند . به قول فیلم بی پولی : به شلوار لاستیکی بچه نداشتم . خلاصه این روزای آخر شهریور مثل اینکه سفر اپیدمی شده . فعلا

نظرات 4 + ارسال نظر
من سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ http://only-god.persianblog.ir

کامنتام مشکوکه؟؟؟
اونوقت چرا؟؟
کدومش یعنی؟؟

یه دلیل کوچیکش اینه که وبلاگت یه روز هست و یه روز نیست

کرانه پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ق.ظ http://www.bikaraanemehr.blogsky.com

خب خب خب
به سلامتی پایان نامه داره سفرش جمع می شه
در مورد سفر گفتی
انگار توی شهریور آدم هول به دلش می یفه که توی عرض سال وقت نیست و باید همه مسافرتای سالشو توی همین ۱۰ روز آخر تابستون انجام بده
ولی سفر به جز خستگیش بقیش خیلی خوبه هر جور که باشه

من شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ب.ظ http://only-god.persianblog.ir

همه رو مشکوک کردیا

خودم هم تازگی ها دارم به خودم مشکوک میشم

اثیر یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ق.ظ http://daheye60.mihanblog.com/

شهری که خورشید در آن غروب می کند.

و آفتابش کسل است و دیر از خواب بر می خیزد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد