پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

تناسخ

امروز در حین رانندگی یه چیزی دیدم وسط اتوبان که همون لحظه دست به دعا برداشتم و گفتم :

خدایا ! اگه تناسخ وجود داره ، دوست ندارم نقش گربه ای رو بازی کنم که جنازش وسط اتوبانه!

نظرات 4 + ارسال نظر
ا.ل.ه.ا.م کریمی یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ب.ظ

نه میشه تناسخ رو رد کرد...نه میشه کامل قبولش کرد....اما من یه جورایی بهش اعتقاد دارم...
خلاصه ..خواستم یه خداحافظی کنم...البته موقت..یه چند مدتی فیس بوک نیستم...فیلتر شکنم منهدم شد..کوچ کردم google +
خیلی سخت بود با همه ی اون اد لیست خداحافظی کردن..اما ...
موفق باشید....و دوستی هاتون هم چنان پابر جا

ممنون از نظرتون
گوگل اومدم خدمت میرسم موفق باشین

کرانه چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.bikaraanemehr.blogsky.com

سلام دوست قدیمی
منو یادت میاد
نکنه نبودم یادت از من رفته باشه
غایب بودم و سر شلوغ بی خاصیت
...
ببخش که دیر اومدم بهت سر زدم ولی به یادم بودی

خدمت میرسم

اثیر پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ

نکنه منظورتون همون بچه شیرهاییه که وسط بزرگراه رها شده بودن؟! اتفاقا یکیشونم با ماشین تصادف کرد و کشته شد!!!

وحید زایری دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ق.ظ http://azadyandish.persianblog.ir

موش توی جوب آب چطوره !؟
یا شاید ....
سلام رفیق ... بعد از چند هفته ای خدمت رسیدیم . کلی مطلب جدید نوشتی که خدا کنه وقت بشه همه رو بخونم !

ما مخلصیم حاج وحید
خوشحالم از برگشتنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد