الان یه چند روزی بود که پرشین بلاگ فیلتر بود مث اینکه . من هم نمی تونستم به وبلاگ برخی از دوستان درست و حسابی سر بزنم .اگه کوتاهی میکنم عفو کنند دوستان!
ما دم به دم آمدیم به پرگار اما خبری نشد از آن یار گفتیم ز بس شده گرفتار شاید که نیاید او به دیدار ای دوست مهربان و خوبم هر روز به یاد پر گار تو بودم باران که پر از پلاک گشته !! حیف است نبینی آن نوشته !!.......... ............................ خیالت راحت از این دل سپردن که فرجامش شود بسیار روشن خلاصه سر به بزن بر این غریبه که جان هر چه مرده بی فریبه .......... .................................... خدا هم خیر خواهد کرد کاری که نامردی زند زیر قراری نمیدانم چه همکاریست این مرد به جان تو نباشد او جوانمرد دگر از مرد بودن دور گشته خلاف ظاهرش ذاتش چه زشته برایش شعر شیرینی سرودم ز بس از دست او دلگیر بودم به فردا خواندمش بهر عزیزان که بس از شعر من گشتند خندان .... ....................................... به جان صاحب وبلاگ پرگار منم خیلی گرفتارم گرفتار دلم وقتی نباشی بس گرفته به یاد روزهای خوب رفته انوش از شکوه های من مرنجی خودم هم خسته ام از زود رنجی خلاصه آمدیم اینجا به پرگار نترس از ما دلت را زود بسپار خیانت در امانت کار ما نیست بدان صادق تر از باران کسی نیست (یه خورده اینجاخودمو تحویل گرفتم )
بارون من باید کلی بفکرم تا بتونم اینهمه لطفتو جبران کنم . استادین سرکار! پاسخی در خور رو در اسرع وقت به محضرتون تقدیم می کنم
بارون عزیز شعرهایی که میگی خیلی زیبا هستن. وقتی می بینم به این راحتی و در مورد هر چیزی شعر میگی هوس شعر گفتن به سرم میزنه اما متاسفانه این کار از من برنمیاد. براتون آرزوی موفقیت دارم
سلام حالا پروندتون در حال بررسیه اگه پارتی داشته باشید عفو میشید و گرنه پرونده میره مجلس دیگه دست من نیست ............
ما که فکر کنم حالا حالاها پروندمون کار داره . خدا به دادم برسه!
ما دم به دم آمدیم به پرگار
اما خبری نشد از آن یار
گفتیم ز بس شده گرفتار
شاید که نیاید او به دیدار
ای دوست مهربان و خوبم
هر روز به یاد پر گار تو بودم
باران که پر از پلاک گشته !!
حیف است نبینی آن نوشته !!..........
............................
خیالت راحت از این دل سپردن
که فرجامش شود بسیار روشن
خلاصه سر به بزن بر این غریبه
که جان هر چه مرده بی فریبه ..........
....................................
خدا هم خیر خواهد کرد کاری
که نامردی زند زیر قراری
نمیدانم چه همکاریست این مرد
به جان تو نباشد او جوانمرد
دگر از مرد بودن دور گشته
خلاف ظاهرش ذاتش چه زشته
برایش شعر شیرینی سرودم
ز بس از دست او دلگیر بودم
به فردا خواندمش بهر عزیزان
که بس از شعر من گشتند خندان ....
.......................................
به جان صاحب وبلاگ پرگار
منم خیلی گرفتارم گرفتار
دلم وقتی نباشی بس گرفته
به یاد روزهای خوب رفته
انوش از شکوه های من مرنجی
خودم هم خسته ام از زود رنجی
خلاصه آمدیم اینجا به پرگار
نترس از ما دلت را زود بسپار
خیانت در امانت کار ما نیست
بدان صادق تر از باران کسی نیست (یه خورده اینجاخودمو تحویل گرفتم )
بارون من باید کلی بفکرم تا بتونم اینهمه لطفتو جبران کنم . استادین سرکار!
پاسخی در خور رو در اسرع وقت به محضرتون تقدیم می کنم
بارون عزیز
شعرهایی که میگی خیلی زیبا هستن. وقتی می بینم به این راحتی و در مورد هر چیزی شعر میگی هوس شعر گفتن به سرم میزنه اما متاسفانه این کار از من برنمیاد.
براتون آرزوی موفقیت دارم
ببین بارون با شعرات اثیر رو اسیر خودت کردی!
الهی دلت فیلتر نشه ننه !
خیر ببینی مادر ! شمال هم خوش بگذره!