پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

باز آمدم از این سفر تا قفل زندان بشکنم

با سلام به دوستان . بعد دو روز فشرده سفر به ارومیه ، با 4.5 ساعت علافی تو فرودگاه ارومیه همه چیز تکمیل شد . جهت جبران البته بهمون کیک و ساندیس دادن و ازمون رسید گرفتن که نیایم اینجور جاها سیاه نمایی کنیم . در بدو ورود خانوم والده محترمه هم کسالت پیدا کردند و درگیر ایشون بودم تا اکنون که اندک فرصتی شد برای عرض ادب و چاخ سلامتی . امید که باشم . چون شاید نباشم و فردا ظهر بزنم به جاده جهت سفر به نطنز . سفر چابهار انتهای هفته بعده و من هم بیخیال دارم سپری می کنم . یه فکری هم باید برای اون بکنم . خلاصه فکر کنم امشب رو سر راحت به زمین اینترنت بذارم و چند تا پست آبدار نثار وبلاگ معظم پرگار کنم .  علی ایحال یا علی

نظرات 4 + ارسال نظر
بارون پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام خوش آمدی ....
منظورتون رو از تو و دوستی خدا را نفهمیدم !!!!!!

بارون پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ق.ظ

راستی امید که از خانم والده محترم رفع کسالت شود ...

اثیر سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ http://daheye60.mihanblog.com/

دست کم نگیرید
واسه همین کیک و ساندیس چه ها که نمی کنن
ببینید دلجویی از شما چقدر براشون گرون تموم شده

بارون چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:44 ب.ظ

اومدی ولی قفله هنوز باز نشده دیگه نا امید شدم که بیایت ......
خلاصه گذرتون خورد خوشحال میشیم
انگار یه مدت نوبت من بود بعد نوبت شما که نباشید شما که اومدید دوباره نوبت منه جر نزنی ها .....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد