پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

خیانت -2

دارم به فیلم "بیتر مون" یا همون " ماه تلخ" رومن پولانسکی فکر می کنم . خیانت واژه ی غریبیه که به قول صادق هدایت ، مثل خوره روح آدم رو می خوره . وقتی خبر تصمیم من علنی شد چند تا از دوستام و آشناهام تو موقعیت های مختلفی که منو می دیدن ، می گفتن :زود تصمیم نگیر ، گناه داره . جالب این بود که با اینهمه بی وفایی های اون باز هم به من می گفتن اون گناه داره . هر چی براشون توضیح می دادم که اون چی کار داره می کنه و چطور شده ، باز هم با لبخند می گفتن : اینقدر زود قضاوت نکن . با خودم دارم حرف می زنم . این کار این روزام شده . مگه باید چی کار بکنه ؟ تحمل من مگه باید چقدر باشه ؟ نمی دونم .

خیانت-۱

نیمه شب از راه رسید . مثل چندین و چند دفعه ی پیش . بوی خیانت می داد . بی اعتنا با من. سرگرم کار خودش بود . غرق در دلواپسی و انتظار بودم . نمی دونم تازگی ها پاش به کجا باز شده و با کی معاشقه می کنه که منو به کلی از یاد برده . اصلاً مثل گذشته نیست . اون برق همیشگی ، وقتی که به من نیگاه می کرد . نه دیگه ! اصلاً تو چشاش نیست . شاید برای کسی قابل باور نباشه که وقتی بچه رو تو بغل میگیره ، با اینکه نمی دونم این بچه ی کیه ، باز به روش نمی یارم . ولی دیگه باید کار رو یه سره کنم . دیگه باید دل رو به دریا بزنم و ازش دل بکنم . دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجه . پس باید از اقلیمش بار ببندم و به قول معروف : به شهر خود روم و شهریار خود باشم . شایدم نه ! اونی که باید بره اونه . چون اون بوده که خیانت کرده . اون بوده که به دنبال هوا و هوسش رفته و منو تنها گذاشته . آره ! باید کار رو یه سره کنم . هر چه بادا باد .دوست ندارم از اعتمادم اینجور سو استفاده بشه . دوست ندارم پشت سرم بخنده و بگه عجب آدم ساده ای بودم . باید عاشق کسی بشم که ارزششو داشته باشه .

نامرد مردم

شنیدم پدرش فوت کرده . خواستم وصف حالشو بگم که تو این روزا حال غریبی داره . یاد شعر جانشین بی معرفتش افتادم که می گفت :

نامرد مردم ما خدا نامرد مردم

بیدرد مردم ما خدا بیدرد مردم

از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم

زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم

و الخ...

باید این روزا بیشتر به یادش باشیم و نذاریم این ضرب المثل مصداق پیدا کنه که " از دل برود هر آنکه از دیده برفت" . تو این زمونه پر ز " اشباح الرجال" فقط باید بگم : خیلی مردی .


گزارش بازی استبداد و آزادی

در دقائق اولیه بازی استبداد فشار زیادی وارد کرد و آزادی کاملا در لاک دفاعی فرو رفت تا سرانجام در دقیقه 4 بازی ( 1304 ) یک گل را در دروازه خود ببیند . در دقیقه بیست بازی (حمله متفقین در شهریور1320) در شرایطی که بازی کاملا در دست استبداد بود در یک ضد حمله آزادی به گل تساوی دست یافت . بدیترتیب بازی در دست آزادی قرار گرفت و تا دقیقه 32 بازی ( کودتای 28 مرداد) به همین منوال پیش رفت . اما با مغرورشدن  بازیکنان و اختلافی که بینشان شکل گرفت استبداد توانست به یگ گل دیگر دست یابد و از آزادی پیشی بگیرد . در دقیقه 57 تیم آزادی با یورشی سهمگین به گل تساوی دست یافت و تا دقیقه 59 بازی را با همین نتیجه پیش برد . اما باز اختلافاتی که بین بازیکنان آزادی اتفاق افتاد تیم استبداد به گل دیگری دست یافت . بازی کاملا در دست تیم استبداد بود که در دقیقه 78 داور گل آزادی را آفساید اعلام کرد و در دقیقه 88 هم یک گل مشکوک به نفع استبداد گرفت و بدین ترتیب بازی به نفع استبداد پیش رفت . اگر چه در همین دقیقه تیم آزادی گل دیگری وارد دروازه استبداد کرد اما با اخراج یکی از بازیکنانش در لاک دفاعی فرو رفت . اکنون در دقیقه 90  بازی به سر می بریم و باید ببینیم پایان بازی چه نتیجه ایی رقم خواهد خورد .

به نقل از وبلاگ بهرام

کوتاه اومدن

اول گفتن برگزار نشه نوروز . گفتن ملت های منطقه در رنجند و عذاب . کلی دادار دودور کردن . این در اون در . نه بابا . طرف کوتاه بیا نیست . پس ما کوتاه می یایم .  آقا رسایی گفتن :" حالا برگزار می کنید بکنید . جهنم! اسم جشن نیارید جون من" . دیدن که نه بابا می خوان جشن هم بگن بهش . تازه گفتن هرکی بگه نه یعنی نه مسلمونه نه ایرانیه . دیدن اوضاع پسه . دراومدن گفتن : " دیگه این یکی نگید نه . جون ما فقط بریز و بپاش نکنین " . بابا استقامتتون منو کشته !

تعطیلات

سالهای گذشته تو تعطیلات عید، تهران اگه می موندی، خیالت راحت بود که می تونی از سکوت و خیابونای خلوت منتفع بشی . ولی امسال ماشاللا هم شلوغی دیدیم ، هم ترافیک کشیدیم . دوستان میگن امسال چون آغاز یه دهه ی جدید هستش ، تغییرات شگرفی در راهه . سالی که نکوست از بهارش پیداست . ولی جهت تنوع و خلاصی از این اوضاع ، ببینیم و تعریف کنیم .

میلاد بزرگمرد

۶ فروردین ، زاد روز اشو زرتشت بر تمامی دوستداران و رهروان او ، فرخنده باد.


بانوی آفتاب

و چه سخت می اندیشند تا ملت من دیگر او را نبینند و چه اندازه میکوشند در محو  نام و یاد او و چه سبک اندیشند:الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقا