پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

نگاه

توی ترمینال اتوبوس آنکارا بودم . نزدیکای غروب بود . تازه از قونیه رسیده بودم و طبق اطلاعاتی که گرفته بودم میدونستم باید کدوم قسمت ترمینال برم تا سوار اتوبوسهای فرودگاه بشم . باید زودتر میرسیدم فرودگاه تا از پرواز جا نمونم . وقتی به قسمت اتوبوسهای فرودگاه رسیدم ، اتوبوس پر شده بود و رفته بود. ماشینهای شخصی اون اطراف زیاد بودن . یادم نیست که چقدر میگفتن . ولی هر چی که میگفتن به مذاق من خوش نیومد و بیخیالشون شدم . تصمیم گرفتم تا اتوبوس بعدی صبر کنم . جای درست و حسابی برای نشستن نداشت . رفتم و روی پله ها نشستم . همون نزدیکیا یه پسر جوون نشسته بود. اون هم منتظر اتوبوس بود . خودشو بهم نزدیک کرد و شروع کرد به صحبت کردن . با انگلیسی دست و پا شیکستم بهش فهموندم که ترک نیستم . اون از من انگلیسیش بدتر که چه عرض کنم اصلا بلد نبود. بهم فهموند مسیر اتوبوسش با من متفاوته . شاید باور نکنین که ما نزدیک یه ربع داشتیم با هم حرف میزدیم . با همون لال بازی و با همون حرکات دست و چشم . بهم فهموند که از کردهای ترکیه است . قشنگ متوجه شدم که بهم می گفت بهشون اونجا ظلم میشه . میگفت دولتشون باهاشون بد رفتار میکنه و حقوقشونو نادیده میگیره . دل پری داشت و چشم های مظلومی . منم بهش فهموندم که اوضاع ما هم از اون بهتر نیست . نمیدونم چه جوری با هم حرف میزدیم و چه جوری منظور همو میفهمیدیم . ولی می فهمیدیم . بعد از گذشت دو سال هنوز صداش و قیافش تو ذهنمه. بعد یه ربع بیست دقیقه اتوبوس فرودگاه اومد و شروع کرد مسافر سوار کردن . خیلی زود میخواست راه بیفته بره . مجبور بودم صحبتمون رو نیمه کاره بذارم . باهاش خداحافظی کردم و سریع سوار اتوبوس شدم . از شیشه که نگاهش کردم هنوز نگاهش به من بود . براش دست تکون دادم . اون هم همین کارو کرد . بی وقفه بهم نگاه میکرد . اتوبوس شروع کرد به راه افتادن و ما همچنان داشتیم به هم نگاه میکردیم . با سرعت گرفتن اتوبوس نگاه هامون ازهم قطع شد.

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ب.ظ

قرار نیست تکراری بنویسیاااااا

اثیر پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://daheye60.mihanblog.com/

دولت ترکیه برخلاف تمام تلاش هایی که تو عرصه جهانی میکنه تا از نظر من جا پای سوئیس گذاشته باشه، در حق کردها ظلم میکنه و همچنان مخالفانش رو زندانی و سرکوب میکنه. در واقع مسئله کردها پای طاووسی به نام ترکیه شده

[ بدون نام ] دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:36 ب.ظ

حالا سوالی که پیش میاد اینه ک ه مطمئنی از قونیه رفتی آنکارا ؟؟؟؟؟
احیانن از جای دیگه نبوده ؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد