پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

پرسه در مه

دیروز از صبح دنبال یه پا بودم که باهاش برم سینما . دو هفته ای بود که قسمت نشده بود به سراغ هنر هفتم برم . اسی قول مساعدت داد ولی بعدش زنگ زد و پیچوند . ولی پوریا پا بود . سانس زودتر از 7 و نیم بهم نمی خورد . چون می خواستم قبلش برم شهر کتاب . تا ساعت 6 شهر کتاب بودم و از اونجا رفتم سینما آزادی . دمش گرم که جای خوبی هست برای یه سکوت ملایم . تا 7 کتاب خودندم و پوریا هم کمکم سر و کلش پیدا شد . دو فیلم به ظاهر خوب برای انتخاب وجود داشت . حوالی اتوبان و پرسه در مه . تو هر دوتا شهاب حسینی بازی کرده و منم که دیوونه ی بازیشم . تو پرسه در مه لیلا حاتمی هم بود . پس کفه ی ترازو به سمت پرسه در مه سنگین شد . واقعاً از این انتخابم راضی هستم . فیلم زیبایی بود . من کلاً از فیلمی که منو سر کار بذاره و ذهنمو به چالش بکشه خوشم  می یاد . پرسه در مه این کار رو کرد . تنهایی ، نکته بارز این فیلمه . فیلم داستان یه موزیسین هستش که الان تو کما رفته و داستان زندگیشو داره تعریف می کنه . یه موزیسین خلاق که به دلیل رعایت استقلال کاریش و به عمل رسوندن استعداد خلاقه ش به حالت روان پریشی میرسه . بازی خوب شهاب حسینی و لیلا حاتمی چشمگیره . همچنین کارگردانیش که به نظر من عالی بود . سه نکته هم در خصوص دیروز باید عرض کنم . اول اینکه از برادرای ارزشی سپاسگزارم که دیروز با حضور خودشون رنگ و بویی معنوی به شهر داده بودن ! دوم اینکه دیروزبه لطف نشست های کتاب شهر کتاب با یه نویسنده ی دیگه که خیلی ازش خوشم اومد به نام "ناتالیا گینزبورگ" آشنا شدم .آخر هم اینکه پوریا هم به دلیل فیلمهایی که من و اون و اسی با هم می ریم و معمولاً فیلم های خوبی به نظرمون هست ،سلیقه ی فیلمیش تغییر کرده . یادمه  وقتی رفته بودیم فیلم تنها دوبار متولد می شویم رو ببینیم (که اون هم واقعاً زیبا بود) غر و لند می کرد که من می رم و حوصله ی این جور فیلما رو ندارم . ولی دیروز خیلی خوب تا آخر فیلم نشست و تازه بعد فیلم هم داشت نقد و بررسی می کرد . خلاصه دیروز ، روز خوبی بود .

نظرات 4 + ارسال نظر
فریده چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:23 ق.ظ http://www.radepayerod.blogfa.com

دیروز از جلوی سینما آزادی رد شدم ...

ندیدیمت؟!؟

ستایش چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ http://matalebejaleb.mahtarin.com

سلام میبینم که فراخوان مسافرت دادی اونم کجا شمال ؟ پس دیدی ثابت کردم که حتی اگر بچه ی شمال هم باشی نه تنها از زیبایی های شمال نمیتونی دست بکشی بلکه اولین جایی که تو ذهنت میاد برایه مسافرت شماله .

من هیچ گاه از شمال دست نکشیده ام

ستایش پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ق.ظ http://www.shabesher2011.blogfa.com/

سلام خوشحال میشم نظرتون رو درمورد وبلاگ جدیدم بدونم به آدرس www.shabesher2011.blogfa.com

گذاشتم نظرمو

ماهان یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:40 ب.ظ http://mahanmomeni.persianblog.ir

همه روزات خوب باشه مرد بودن همینه دیگه شب عیدی می رن سینما و تنها ملالشون شلوغی خیابان هاست یک زن با دغدغه خانه تکانی

اتفاقاْ خونه هم همینو بهم میگن .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد