گاهی گر از ملال محبت برانمت دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت چون آه من به راه کدورت مرو که اشک پیک شفاعتی است که از پی دوانمت لبخند کن معاوضه با جان شهریار تا من به شوق این دهم و آن ستانمت
سلام میگم کلا از وقتی که من دیگه نظر نمیدم توی اون یکی وبلاگتون وبلاگ از رونق افتاده انگیزه ی دوستانت کم شده شما هم سالی یک کامنت از گذشته های دور میزارید به نظر من رسما تعطیلش کنید.
سلام میگم کلا از وقتی که من دیگه نظر نمیدم توی اون یکی وبلاگتون وبلاگ از رونق افتاده انگیزه ی دوستانت کم شده شما هم سالی یک کامنت از گذشته های دور میزارید به نظر من رسما تعطیلش کنید.
گاهی دلم به هوایت چه می کند !!!!
جان را به خنده تلخت معاوضه می کند !!!
شهریارو دوست دار قدرت مقابله نداشتم
دار منظور دارم بود ببخشید