پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

با سحابی

دو سه سال پیش حوالی همین روزها بود  که تو نمایشگاه کتاب دیدمش . خیلی خوشحال بودم که تونستم از نزدیک ببینمش . یه مقدار به نظرم به هم ریخته بود . ولی با حوصله نشسته بود و کتابهایی که می دادند برای امضا ، امضاشون می کرد . خیلی ذوق زده جلو رفتم و کتابی را جهت امضا دادم . اسمم رو پرسید و من هم گفتم . مثل اینکه درست متوجه نشد . چون فامیلیم رو اشتباه نوشت . روم نشد که بیش از این بهش زحمت بدم . همون اسم و فامیل ناقص رو گرفتم و اومدم . امروز که شنیدم تو بیمارستان پارسیان حالش خوب نیست ، یاد اون روز افتادم . ایشاللا هرچه زودتر بهبود حاصل کنه!


پ.ن: با عنایت به خبر دوستان ، اصلاح شد .

نظرات 5 + ارسال نظر
فریده سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ http://www.radepayerod.blogfa.com

روحش شادو یادش جاودان باد...

زندست بنده خدا!

بارون سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

خدا رحمتش کنه ............ در ضمن شعرم وزن خاصی نداشت فقط تو ذهنم اومد منم نوشتمش چرا ضایع می کنید آدمو خوب همینجوری فکر کنید یه سبک جدیده بده بگید بد بود حال گیری نکنید دوست گرامی.......... منتظر ضایع شدنم از طرف شما بودم ولی خوب دوسش داشتم نوشتمش به استادی خودتون ببخشید دیگه تکرار نمیشه

استادید شما!

ستایش سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ب.ظ http://mohandescomputer.blogfa.com

البته تابناک تکذیب کرده این خبر رو متن کامل رو میتونید تو وبلاگم ببینید.

خدا این تابناک رو با یزید محشور کنه!

تنها سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ

این خبر تکذیب شد، ایشالا 120 ساله میشن.

ان شاالله

بارون چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ب.ظ

خداروشکر تکذیب شد

ما هم شکر کردیم ایضا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد