تو دو روز اخیر دو تا فیلم دیدم از دهه 40 و 50 میلادی . یکی سرباز قهرمان به کارگردانی "گریگوری چوخرای" و دیگری بدنام ساخته " آلفرد هیچکاک" . واقعاً لذتبخش بودن و دیدنی . نمی دونم چه بلایی سر همه چی اومده که اینجور فیلمها رو امروزه کمتر می بینیم . سرباز قهرمان ، داستان سربازیه که تو چند روز مرخصیش می خواد بره مادرشو ببینه . شهرشون بسیار دوره و وقتی به خونه می رسه تنها فرصت این رو داره که مادرشو در آغوش بگیره و مجددا به جبهه برگرده . البته تو راه رسیدن به خونه با دختری هم آشنا میشه که این آشنایی بی سرانجام می مونه . همچنین تو فیلم بدنام شاهد نفوذ زنی آلمانی آمریکایی در تشکیلات یه تاجر آلمانی تو آمریکای جنوبی هستیم . قصه داستان بیشتر حول عشق افسر پلیس و جاسوسه ی فیلم می گرده . تو بدنام اینگرید برگمن شاهکار بازی می کنه .دارم فکر می کنم آیا بازیگری مثل اون بعدا وارد سینما شد ؟ نمی دونم . فقط این رو می دونم که دارم روز به روز ارزش صحبت های یکی از دوستانم رو بیشتر درک کنم . اون که انسانی بسیار معقول و منطقیه همیشه این جمله رو تکرار می کنه که کاش : "تو 60 سال پیش زندگی می کرد ". البته اگه من قرار باشه آرزوی اون رو بکنم باید یه نکته هم اضافه کنم که حتما باید سال 57 دخلم بیاد . خوشم نمی یاد نظاره گر حرکت بی سرانجام ملت خودم باشم .
زندگی تو دهه های بیست و سی هم عالمیه برای خودش . الانم اوضاع فرقی نکرده فقط شکل و ظاهرش عوض شده لااقلش این بود که وقتی با یه بشقاب پلو رای شون برمیگشت دلت نمی سوخت و میذاشتی به حساب ناآگاهی مردم !
البته شما که فقط طرفدار دهه شصت هستین؟!؟
موافقتم . بدنام هم محشره به خصوص زیبایی اینگرید برگمن دیوونه کننده اس.
خداوند ایشون رو با بزرگان محشور فرمایند