پرگار

شرح حال ماست این...

پرگار

شرح حال ماست این...

از قصه پریا تا پیتزای آقا داوود

نشست شهر کتاب در خصوص شیخ اشراق بود . سورپرایز این نشست هم این بود که دکتر خاکی رو دیدم و باهاش یه خوش و بش کوتاهی کردم .از نشست شهر کتاب که اومدم بیرون نزدیک ساعت 6 بود . جلوی سینما اسی منتظرم بود . قرار بود بریم فیلم "قصه پریا" رو ببینیم . رفتیم تو و همزمان هم فیلم شروع شد .  تلخ بود . داستان آشتی و قهر بود . کوفت بود . زهر بود . نه عشق بود نه حماقت . شایدم بیشتر در خصوص اعتیاد بود . داستان پسری بود که با اینکه مدت زیادی با دختر عموش بود و یه جورایی نزدیک به ازدواج بودن یهو میزنه به سیم آخر و با دختری ساخت و پاخت می کنه که معتاده و همه فن حریف. به این میگن عشق؟ بعدشم باهاش ازدواج می کنه و خودشم معتاد گوشه خیابونی میشه و دختره هم می ذاره می ره و در آخر فیلم هم پسره به دلیل ایدز به لقا الله می پیونده. گندت بزنه جیرانی ! از سینما اومدیم بیرون . تو راه خونه به اسی گفتم : دکتر خزعلی از یه پیتزایی تو نفل لوشاتو صحبت کرده و خیلی هم تعریف کرده . بریم اونجا یه پیتزایی بخوریم . البته خیلی وقت بود پیتزا نخورده بودم . خوشم نمی یاد . ولی سالی یه بار بد نیست . رفتیم . پیتزایی تو یه کوچه نوفل لوشاتو قرار داره که کل کوچه ساختموناش برای حداقل 50 سال پیشه . دیدم اسی هم حرف منو زد که کاش یکی از این خونه ها رو بگیریم . زندگی تو اونها کلی با زندگی تو آپارتمان توفیر داره . آقا داوود هم مغازش ته کوچه بود و قدیمی . آدم لوتی و با مرامیه . از وقتی سفارش غذا می دی تا پیتزا آماده شه ، آقا داوود بهت کلی کالباس میده تا مشغول باشی . خوب من هم از کالباس خوشم نمی یاد . پس این لطفش زیاد برام جذاب نبود . پیتزاشم اون جور که دکتر تعریف کرده بود دلچسب نبود . مغازه آقا داوود عبارت است از خوردن پیتزا با رویکردی ویژه به کالباس. در کل بیشتر از مرامش خوشم اومد تا غذاش.

نظرات 2 + ارسال نظر
کرانه چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 ق.ظ http://www.bikaraanemehr.blogsky.com

سلام
سفرنامه یک روزه ات رو خوندم
انگار نه از فیلم خوشت اومده و نه از پیتزا
ولی شاید گردش بعدی خیلی بهت خوش بگذره
.....
راستی
اگه فونت نوشته هاتو کمی تیره تر کنی یا مشکی زرشکی یا ....بنویسی چشم خواننده برای خوندن کمتر اذیت می شه و رنگ و لعاب بهتری پیدا می کنه البته این سلیقه ای ... حب منم حق انتخاب دارم نه

اطاعت . یه آزمون و خطا بکنم و نظرات رو اخذ کنم . اگه اونجوری بهتره اونجوری درج می کنم .

اثیر شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ب.ظ http://daheye60.mihanblog.com/

فیلمای جیرانی رو که اصلا دوست ندارم اما تعریف پیتزا داوود رو خیلی شنیدم.

این یکی خودایی خیلی فیلم بود دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد