همراه من در ابتدا می گفت : در سفر روزه صحیح نیست ! روزه ات مورد قبول واقع نمی شود . تو گویی قبول یا رد اعمال مرا خداوند به دست او سپرده است . کمی گذشت تا به این نتیجه برسد و از عنوان کردن آن به من دریغ نورزد که : روزه ات حرام است . در ماه مبارک فعل حرام انجام می دهی ؟ با گذشت چند ساعت به زبان آمد که : آقای فلانی ! دینت چیست ؟ به ارتداد نرسیده بودیم که به تهران رسیدیم.
شعرت دچار تردیدم کرد و اگه تردیدم راست باشه قابل بخشش نیستی انوش یا یه اسم دیگه ..........................
و تردید آری
تردید اولین گام بود
این روزا خیلی ها نماینده خدا شدن
خیلی ها هم انگارخود خدا شدت
آیت ا... ها یا همان نشانه های خداوند
انوش جان این بنده خدا رو به بنده معرفی کن تا با خودم ببرمش سفر. اونجا ملتفتش می کنم که خدا چیه ، دین چیه ، تسبیح و ذکر گفتن چه معنایی می ده . یه کاری می کنم خودش به آن چنان درجه ای از ارتداد برسه که ریختن خونش بر تمامی مسلمین و غیر مسلمین واجب بشه .
شما یه ذره تسبیح بندازی اون بنده خدا رفته تو باقالی ها
منهم دیگه به شیوه خودم میخوام دیندار بشم... به این نتیجه رسیدم که دین و رابطه ما آدمها با همدیگه یک رابطه با خداست... یک سر همه روابط خدا هستش
این حرف باعث ترس آقایون میشه که بساطشون از رونق می یفته
بس که همه ی شبکه های سیما هر ساعتی از روز در حال آموزش احکام و ...هستن همه برای خودشون یه پا صاحب نظر شدن وخیلی راحت یکی رو میبرن بهشت و اون یکی رو روونه ی جهنم می کنن!
اثرات این آموزش هاست که جامعه رو به بدبختی برده . کی می خواد برطرف بشه الله اعلم